loading...
تاریخ در ترازو
حسن باهری بازدید : 652 یکشنبه 09 آبان 1389 نظرات (1)

همان‌گونه که هنگام ورود به شهر خرمشهر می‌گوییم بی‌وضو وارد خرمشهر نشوید، معتقدم برای ورود به دارالفنون هم باید گفت بدون وضو وارد دارالفنون نشوید.

بنای باشکوه دارالفنون اگر در کشور دیگری بود، نه با 158 سال قدمتی که تا الان دارد، بلکه حتی اگر پنجاه سال هم قدمت داشت، از قبل این بنای تاریخی به جذب گردشگر می‌پرداخت؛ هم آن را به رخ می‌کشید و هم کسب درآمد می‌کرد.

آیا می‌دانید اولین کسی که سرود «ای ایران ای مرز پرگوهر» را سرود حسین گل گلاب، فارغ‌التحصیل دارالفنون، بود؟ هر وقت می‌خواهیم برای ایران ترنمی کنیم، سرود «ای ایران» را زمزمه می‌کنیم و یا ایرانیان دور از وطن وقتی دورهم جمع می‌شوند و به یاد وطنشان می‌افتند، همین سرود زیبا را با هم زمزمه ‌می‌کنند.

 




آیا می‌دانید 85 نفر از فارغ‌التحصیلان دارالفنون به مقام وزارت رسیدند که سی نفر آنان وزیر معارف، فرهنگ و آموزش و پرورش بودند؟

آیا می‌دانید شاعر معاصر خوب ما که سریالش از صدا و سیما پخش شد، محمد حسین شهریار، برآمده از دارالفنون است؟ ملک الشعرای بهار، دکتر نصرالله کاسمی، دکتر جواد تربتی و منوچهرنیستانی از شاعران معروف دیگری هستند که در دارالفنون درس خوانده بودند.


محمد غفاری (کمال‌الملک)، نقاش بزرگ، کسی که گوشه‌هایی از زندگی پرحادثه‌اش در کتاب «چشم‌هایش» نوشته بزرگ علوی آمده، در دارالفنون بود و صنایع مستظرفه (کلاس نقاشی) را در دارالفنون راه‌اندازی کرد.

آیا می‌دانید داستان‌نویسی جدید در آنجا پا گرفت؟ در دارالفنون در تمام دوره فعالیت خود، پیش از آنکه به دبیرستان تبدیل شود، درس‌هایی مانند فیزیک، شیمی، هندسه، جغرافیا، طب، داروسازی و بعضی فنون به ویژه نظام آموزش داده می‌شد.

زمزمه آزادی و آزادی‌خواهی از طریق بسیاری از محصلان دارالفنون که پس از اعزام به خارج و بازگشت به ایران معلم شده بودند، بلند شد. میل به داشتن روزنامه، ترجمه رمان، و خواندن داستان‌های اجتماعی در میان دانش‌آموختگان زیاد بود. از سویی، برخی از درس‌های علوم انسانی از طریق کسانی تدریس می‌شد که در ادب کهن ایران صاحب نظر بودند، به طوری که بسیاری از محصلان طب دارالفنون به ادب وشعر فارسی توجه داشتند و خود شعر می‌سرودند. دایر شدن رشته ادبی در دارالفنون خود باب تازه‌ای بود تا استعدادها نمایان شود. زین‌العابدین ‌مؤتمن، حسینقلی مستعان، صادق هدایت و جلال آل احمد، داستان‌نویسان خوب کشورمان، از آنجا برآمده‌اند.

آیا می‌دانید تالیف اولین کتب درسی در آموزش جدید در دارالفنون بود؟ اولین مسّاحی ایران را دارالفنونی‌ها انجام دادند. میرزا عبدالرزاق بغایری در هجده سالگی وارد دارالفنون شد. در مدرسه به مدت شش سال، جبر، مثلثات، هندسه و هیئت را از مرحوم میرزا محمودخان‌ نجم‌الملک فرا گرفت و پس از هشت سال مطالعه، شصت قطعه نقشه کوچک و بزرگ از ایران را تهیه کرد. او در سال 1312 قمری یک کره جغرافیا ساخت. کتاب درسی جغرافی را اولین بار دارالفنونی‌ها تالیف کردند.

دارالفنون را باید نخستین مدرسه طب در ایران نیز دانست. میرزا حسین دکتر، از محصلان دوره اول، به اروپا رفت آنجا به درجه دکترا گرفت و به ایران که آمد معلم طب جدید دارالفنون شد. با دکتر امیر اعلم، و دکتر قاسم غنی که وی علاوه برکارطب به پژوهش‌های ادبی هم علاقه‌مند بود. دکتر محمود نجم‌آبادی، لقمان‌الدوله، رئیس مدرسه طبی دولتی بود. مدرسه طبی تا محرم سال 1295 شمسی جزو یکی از شعبات دارالفنون بود. در سال 1302 شمسی، عمارت مسعودیه را سردار سپه به مبلغ سی هزار تومان خریداری کرد و آن را برای تاسیس مدرسه علوم عالیه به وزارت معارف هدیه کرد. آن زمان فقط رشته‌های پزشکی و حقوق در ایران وجود داشت. وزیر معارف آن زمان مشارالدوله بود که عمارت کاخ مسعودیه را با هزینه‌ای حدود چهار هزار تومان مرمت کرد و ادارات وزارتخانه را که در بالاخانه‌های دارالفنون بود، به کاخ مسعودیه منتقل کرد. تا مدتی مدرسه عالی طب و داروسازی نیز در بخشی از آن ساختمان برپا بود. اولین پیوند رگ در دارالفنون زده شد و اولین تشریح انسان در آنجا انجام گرفت.

دانش‌آموزان دارالفنون به راهنمایی معلم علاقه‌مند توپخانه، مسیو کریزر، نخستین فرستنده و گیرنده تلگراف را در اسفند 1236 ساختند و با سیم‌کشی میان دو کلاس مدرسه، مخابره آزمایشی تلگراف را در حضور میرزا آقاخان نوری، صدراعظم، انجام دادند. ناصرالدین شاه از شنیدن خبر موفقیت این طرح شاد شد و از علی قلی میرزا اعتضادالسلطنه، عموی دانشمندش که رئیس دارالفنون بود، اظهار رضایت خاطر کرد. سپس دستور داد که بین قصر گلستان و باغ لاله‌زار سیم تلگراف کشیده شود. پس از آن، خط تلگراف میان تهران و چمن سلطانیه زنجان که محل استقرار ارتش ایران بود، برقرار شد.

دو بالن درسال 1294 قمری از دارالفنون صعود کرد که مردم تهران شاهدش بودند.

محققان بزرگی چون عبدالعظیم قریب، غلامحسین رهنما، دکتر عیسی صدیق، دکتر علی‌اکبر سیاسی، دکتر قاسم غنی، دکتر پرویز ناتل خانلری، احمد آرام و بدیع‌الزمان فروزانفر از دارالفنون برخاسته بودند.

از کارگردانان مشهور سینما در دارالفنون بهرام بیضایی و محمدعلی نجفی، کارگردان سریال سربداران را می‌توان نام برد.

برپایی دارالفنون دو علت داشت. یکی ضرورت‌ها و نیازهای داخلی جامعه روزگار قاجاریه بود تا با رهایی از یوغ جهل و عقب‌ماندگی تاریخی، بتواند بنیاد نظام کهنه آموزش را درهم ریزد. علت دوم تحولات شگفت‌انگیز عرصه‌های علمی و فنی در قرن نوزدهم بود.

ما وقتی از تحولات علمی و پیشرفت‌های فنی کشورهای دیگر اطلاع یافتیم که در جنگ‌ با روس شکست فاحشی خوردیم و شهرهای شمالی ایران را از دست دادیم. عباس میرزا نایب‌السطنه از خود پرسید که علت این شکست چه بود. پاسخ را از دیگران هم جویا شد که به او گفتند دانش جنگی نمی‌دانید، به علم روز و دانش فنی جدید واقف نیستید، و به دانستن علوم و فنون جنگی و غیرجنگی نیاز دارید.

عباس میرزا برای رفع این مشکل در دو نوبت تعدادی محصل را برای فراگیری دانش جدید به اروپا اعزام می‌کرد، در همین سال‌ها از سوی برخی از ترقی‌خواهان و فرهنگ دوستان تلاش شد با ایجاد زمینه‌های رشد و ترقی خواهی، گسترش آموزش جدید در ایران فراهم شود. از جمله نخستین چاپخانه سربی در سال 1227 قمری در تبریز به راه افتاد.

نخستین روزنامه را میرزا صالح، از دانشجویان فرستاده به انگلیس، به نام «کاغذ اخبار» در سال 1253 قمری منتشر کرد. نخستین مدرسه ابتدایی به شیوه امروزی به همت میرزا حسن خان رشدیه در 1254 قمری که به تبعیت از روش‌های آموزشی نو در بیروت فرا گرفته بود، ابتدا در ارومیه و یک سال پس از آن در تبریز تاسیس شد. آموزش در مدارس امروز ما ادامه روش جدید آموزش در آن روزگار است. رشدیه نه مبلغ فرهنگ غربی بود و نه اسیر روش‌های تدریس سخت و رنج‌آور سنتی. اگر به رشدیه پیر معارف لقب داده‌اند، نه به دلیل فرهنگ‌مآبی‌اش بود و نه به دلیل سنت‌گرایی‌اش بلکه به سبب واقع‌گرایی او و وارد کردن روش مناسب آموزش در مدارس جدید آن روزگار بود. باری، رفت و آمد بیش از پیش ایرانیان با فرنگیان و تاسیس نهاد‌های مدنی جدید تحولاتی در ایران آن روزگار ایجاد کرد.

 




بنیان‌گذاری دارالفنون مهم‌ترین کار آموزشی در دوران قاجاریه بود که به کوشش میرزا تقی خان امیرکبیر، وزیر نامدار ناصرالدین شاه، انجام شد. میرزا تقی‌خان در سال 1244 قمری، هنگامی که تنها 22 سال داشت، به همراه گروهی به سرپرستی خسرومیرزا برای پوزش خواستن از کشته شدن گریبایدف، کاردار روسیه در ایران، به روسیه سفر کرد و در آنجا مدارس جدید، کارخانه‌ها و بنیادهای علمی و فنی روسیه را دید. همچنین، وی در سال 1259 قمری سرپرست گروه ایرانی در نشست ارزنه‌الروم در خاک عثمانی بود و در سه سالی که آنجا بود با مدارس جدید عثمانی آشنا شد و از جان داودخان، مترجم نخست دولت ایران، خواست چند کتاب شناخته شده تاریخی، جغرافی و سیاسی را که خود برگزیده بود، به فارسی برگرداند. پس از برگزیده شدن امیر کبیر به صدراعظمی، ایشان به جای اینکه به گسترش شهر، و برافراشتن کاخ و کوشک بپردازد دارالفنون را تاسیس کرد،‌ آن هم به منظور ترویج علوم و فنون جدید، رفع نیازهای نظامی و فنی، و جبران عقب‌ماندگی‌های کشور.

سنگ بنای مدرسه دارالفنون در سال 1266قمری در شمال شرقی ارگ سلطنتی نهاده شد، و در یک‌شنبه 25 ربیع‌الاول سال 1268 قمری/ 9 دی 1231 مدرسه دارالفنون افتتاح شد. بانی فرهنگ جدید ایران، امیرکبیر، سیزده روز پس از آغاز کار دارالفنون، در حمام فین کاشان به دست دژخیمان بی‌فرهنگ به قتل رسید، اما نامش به همراه دارالفنون که تاریخ علوم جدید را رقم زد، برای همیشه در خاطر‌ها ماند. به تدریج، از دل مدرسه دارالفنون آموزشگاه‌های متوسطه بیرون آمد، و تا انقلاب مشروطه خانه علوم جدیدی چون طب، نقاشی، نظام، فیزیک، شیمی، داروسازی، حقوق و سیاست بود.


اگرچه امیرکبیر را باید معمار واقعی دارالفنون دانست، در هیچ یک از نامه‌های امیرکبیر نامی از دارالفنون دیده نمی‌شود. عنوان دارالفنون نخستین بار در نامه‌ای آمده است که میرزاعلی‌خان، وزیر امور خارجه، در 24 محرم سال 1268 قمری به کلانتر تهران و عزیزخان آجودان‌باشی نوشت. در این نامه آمده است: «مقرر شده است سی تن، پانزده تا شانزده سال، از اولاد خوانین و اعیان و اشراف در دارالفنون دارالخلافه به تحصیل مشغول شوند.» تا قبل از نامه وزیر امور خارجه به کلانتر تهران، در نامه رسمی و خصوصی امیر، نام آن مدرسه مکتبخانه شاهی یاد شده است.

ساختمان دارالفنون در 1269 قمری/1232 شمسی به پایان رسید و در چهار طرف مدرسه پنجاه اتاق هم اندازه مربع‌شکل چهار در چهار متر با گچ‌بری‌های زیبا و نقش‌ها و تذهیب‌های هنرمندانه ساخنه شد. در جلوی اتاق‌ها، حیاط دارالفنون و در وسط حیاط حوض بزرگی قرار داشت که قنات آب شاه از مجرای زیرزمینی به آن راه می‌یافت. رشته‌های تحصیلی دارالفنون شامل پیاده‌نظام، سواره‌نظام، توپخانه، پزشکی و جراحی، داروسازی و کانی‌شناسی بود. کلاس‌های هر درس و هر رشته مشخص بود. تمام رشته‌ها درس تاریخ، جغرافی، ریاضی و زبان خارجه داشتند. زبان خارجه ابتدا فرانسه بود و بعد، روسی و انگلیسی هم تدریس ‌شد.

در سال 1348 قمری/ 1308 شمسی، ساختمان دارالفنون هشتاد ساله شد و تعمیری اساسی می‌طلبید. در سال1305 که تدین وزیر معارف بود، روزی به مدرسه دارالفنون رفت تا از نزدیک کاستی‌های مدرسه را ببیند. دانش‌آموزان دارالفنون که از درس خواندن در اتاق‌های تاریک و مرطوب خسته شده بودند، برای اینکه خواسته خود را به گوش وزیر برسانند یکی از دانش‌آموزان زبان‌آور را به نام نصرت‌الله کاسمی برگزیدند تا سخنگوی آنان باشد. کاسمی با بیانی رسا و موثر درخواست دانش‌آموزان را بیان کرد و وزیر قول مساعد داد.

 



نصرت‌الله کاسمی که در رشته طب نام‌آور شد، علاوه بر پزشکی، درشعر و ادب نیز آوازه‌ای داشت، به طوری که بیشتر اهل کتاب او را شاعر می‌شناسند تا پزشک. زبان‌آوری وی وزیر را بر آن داشت تا به مهندس وزارتخانه و مسئول کارهای ساختمانی دستور دهد مخارج تجدید بنای مدرسه را برآورد کند. البته هیچگاه این کار در زمان وزارت وی عملی نشد، ولی در در اوایل سال 1308 شمسی، در زمان وزارت قره‌گوزلو، دستور تجدید بنای دارالفنون داده شد. نیکلای نیویچ مارکف، مهندس روسی، مامور نقشه‌کشی بنا شد. عمارت جدید در سه‌شنبه 3 مهر 1313 مورد بهره‌برداری قرار گرفت.

اگر در حياط دارالفنون به دقت نگاه کنید و كتيبه‌ها را بخوانید با دو آيه از قرآن، دو کلمه قصار و شانزده مصراع زیر روبه‌رو مي‌شوید:

ـ هل يستوي الذين يعلمون و الذين لايعلمون (سوره 39، آيه 9)

ـ و من يوت الحكمه فقد اوتي خيراً كثيرا ( سوره 20، آيه 269)

- عقل‌ها را عقل‌ها ياري دهند (مولوي)

- هر چيز كه در جستن آني آني (بابا افضل كاشاني)

- بني‌آدم اعضاي يكديگرند (سعدي)

- جهان را همه چون تن خويش دان (فردوسي)

- ستون خرد برد باري بود (فردوسي)

- به فرهنگ باشد روان تندرست (فردوسي)

- ز گفتار و كردار برمگذاران (فردوسي)

- فرزند خصال خويشتن باش (نظامي)

- از امروز كاري به فردا ممان (فردوسي)

- صبر و ظفر هر دو دوستان قديم‌اند (حافظ)

- هنر نزد ايرانيان است و بس (فردوسي)

- از ايران جز آزاده هرگز نخاست (اسدي طوسي)

- اول انديشه وانگهي گفتار (سعدي)

- بال و پر مرغ جان‌ها همت است (عطار)

- علم و حكمت كمال انسان است (سنايي)

- مكن بد به كس گر نخواهي به خويش (رودكي)

- كوشا باشيد تا آبادان باشيد (انوشيروان)

- همه چيز به خرد نيازمند است و خرد به آزمون (اردشير بابكان)

دارالفنون پس از انقلاب اسلامی به مرکز تربیت معلم تبدیل شد. مدتی هم با عنوان «مرکز آموزش عالی ضمن خدمت فرهنگیان وزارت آموزش و پرورش» به کار خود ادامه داد. سرانجام در 25/4/1367 این بنای تاریخی با شماره 1748 در فهرست آثار ملی به ثبت رسید. در زمان حسین مظفر، بهره وری از دارالفنون با عنوان گنجینه و مرکز اسناد و مدارک وزارت آموزش و پرورش مطرح شد و به دنبال آن، شورای معاونان وزارتخانه مسئولیت پیگیری آن را به عهده پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش گذاشت.

اکنون دارالفنون با عنوان مرکز اسناد و مطالعات تاریخ تعلیم و تربیت و گنجینه دارالفنون، وابسته به پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش، در دو حوزه فرهنگی- پژوهشی، و مرمت و بازسازی همچنان فعال است.

 

منبع:اینجا

 

 

حسن باهری بازدید : 322 دوشنبه 26 مهر 1389 نظرات (0)

آنچه در کنج این نمازخانه مشاهده می کنید،یکی از پایه های ستونهای تخت جمشید است.اثر گرانقدری که قدمتی ۲۰۰۰ساله دارد. می بینید امروز به چه روزی افتاده است.آری در اوج کج سلیقگی به نشیمنگاهی تبدیل شده است تا خانم های نمازگزار بهنگام درآوردن وپوشیدن کفش وجوراب دمی برروی آن بیاسایند!

منبع : اینجا

حسن باهری بازدید : 736 شنبه 24 مهر 1389 نظرات (1)

تاق خسروانی، یادگار شکوه ایران باستان، با بی توجهی عراق، روز به روز به پایان خود نزدیکتر می‌شود. پرسش اینجاست، کشورمان تا کنون برای حفظ این میراث ایرانی، چه کرده است؟

 


به گزارش پایگاه اطلاع رسانی شبکه خبر، روزانه ایرانیان بسیاری با هدف زیارت به کشور عراق سفر می‌کنند، با وجود این، درصد اندكی از آنان حتی می‌دانند یکی از با شکوه ترین آثار معماری ساخته دست پدرانشان، در این کشور واقع است.

طاق كسری یا تاق خسرو (ایوان مدائن)، در شهر مدائن و در 35 كیلومتری جنوب بغداد در استان دیاله قرار گرفته است و به نظر می‌رسد اتفاق بدی نمی‌افتد اگر تورهای زیارتی و سیاحتی که وظیفه گرداندن ایرانیان را بر عهده دارند، تدابیری بیندیشند که ایرانیان بتوانند از تاق خسروانی نیز دیدن کنند.

این کار دو مزیت دارد: نخست اینکه ایرانیان زائر، با تاریخ کشورشان نیز بیشتر آشنا می‌شوند و دوم اینکه عراق در صورت افزایش شمار بازدیدکنندگان از این اثر تاریخی مجبور می‌شود حفظ و مرمت و رسیدگی به زیرساخت‌های گردشگری این اثر تاریخی ایرانی را جدی تر بگیرد.

تا هنگامی که خودمان جهت حفظ و نگهداری از میراث فرهنگی سرزمینمان کوشا نباشیم، نه تنها دیگران برای حفظ و نگاهبانی از داشته‌های فرهنگیمان دل نمی‌سوزانند، چه بسا (با تجربه‌ای که در این زمینه وجود دارد)، در جهت نابودی هر آنچه در منطقه به نام آثار ایرانی وجود دارد، همه ابزارهای خود را به کار گیرند.

به جایی بر نمی‌خورد اگر از بودجه‌های هنگفتی که برای سازندگی عراق سرازیر می‌شود، مبلغ ناچیزی نیز به حفظ، نگهداری و مرمت طاق کسری و توسعه زیرساخت‌های گردشگری این بنای ایرانی اختصاص یابد.

 


نابودگران تاریخی طاق کسری

خوشبختانه توده مردم عراق با توجه به ریشه‌های مشترک تاریخی با ایران، هیچگاه درصدد نابودی آثار ایرانی کشور خود نبوده و نیستند. مشکل اصلی در این زمینه، حکومت‌های نژادپرست و خودکامه و افراد متعصبی هستند که با ایران و ایرانی دشمنی و کینه تاریخی دارند؛ دشمنی و کینه‌ای که باید از لحاظ جامعه شناسی، درباره آن کنکاش تاریخی صورت گیرد.

هارون الرشید، خلیفه عباسی کوشید طاق کسری را کاملا ویران کند، ولی در انجام هدف خود ناکام ماند.

 صدام و تلاش برای نابودی کاخ خسروانی

تاق خسرو تا اواخر حكومت رژیم بعث عراق، به عنوان یكی از مهمترین تفریح‌گاه‌‌های اعراب شناخته می‌شد، اما رژیم بعث كه تاب این استقبال را نداشت، اقدام به تخریب بیشتر این مكان كرد.

نخست به دستور صدام، موزه ‌ای از عكس ‌های وی به شیوه‌ ای مدرن نزدیك این مجموعه تاریخی ساخته شد كه هدف از آن، تغییر مكان تجمع مردم از ایوان مدائن به آن مكان بود. اما این موزه نتوانست جایگاه باارزش ایوان مدائن را نزد مردم تغییر دهد؛ از این رو صدام دستور تخریب برخی مكان‌ها و دیوارهای باستانی این مجموعه را صادر كرد.

 


این جنایتکار نژادپرست حتی در نوشته‌‌های سنگی قدیمی مجموعه نیز دست برد و به عمد، اسم خود را وارد آنها كرد تا با خدشه‌ دار كردن این مجموعه تاریخی، مردم را از تجمع در آن باز دارد. این عمل وی سبب شد تا یونسكو، با ارسال نامه‌ ای از این اقدام دولت عراق شكایت كرده و پس از آن، طاق كسری و ایوان مدائن را از فهرست آثار ثبت شده یونسكو حذف كند.

پس از مدتی، رژیم بعث، سفر به این مكان را ممنوع اعلام كرد و با گذشت یك سال از منع سفر به آن، صد و هفتاد نفر از متخلفان را به جرم رفتن به این مكان، اعدام كرد. پس از این واقعه، این مكان متروك باقی ماند و هیچ اعتنایی به آن نشد و روز به روز بر فرسودگی و خرابی‌‌های آن افزوده شد.

تاق خسرو و تروریست‌های فرهنگی

در پی تصرف عراق توسط آمریکا و هم پیمانانش در سال 2003، آسیب‌های بسیاری به این مكان وارد شد؛ به گونه ‌ای كه در پی درگیری‌های پیاپی نظامیان خارجی با نظامیان بعثی، این مكان نیز هدف گلوله و بمب ‌های دو طرف قرار گرفت. این در حالی بود كه پس از آن، امكان سفر به این مكان برای مردم مهیا شده بود و رونق از دست رفته، به تدریج دوباره به آن باز می‌گشت.

با شروع فعالیت گروه‌های تروریست در عراق، وضع مجموعه ایوان مدائن باز هم بدتر شد. در ماه فوریه 2005، تروریست‌‌ها با انجام یك عملیات تروریستی، قسمتی از ایوان مدائن را تخریب كردند كه از آن به عنوان بزرگ ‌ترین آسیب به این مجموعه پس از اشغال عراق یاد شده است.

 


در پی اعلام خطر نابودی این مجموعه تاریخی ارزشمند در عراق، مقامات میراث فرهنگی ایران اعلام كردند قصد دارند با كمك یونسكو، این مكان تخریب شده را بازسازی كنند و دوباره آن را به جمع آثار ثبت شده در اسناد میراث فرهنگی یونسكو بازگردانند.

بر خلاف انتظار، این عمل پسندیده ایرانی ‌ها را اعراب افراطی و تندرو، مداخله در امور عراق و راهی برای حاكمیت بر این كشور تعبیر كردند؛ به گونه‌ ای كه یكی از پایگاه‌های اینترنتی عرب، موسوم به الصوت العروبه نوشت: "ایرانی‌‌ها با كمك سپاه پاسداران و سازمان اطلاعات خود، به بهانه‌ بازسازی ایوان مدائن كه یادآور ستیز پیشینیان آنها ضد پیغمبر اسلام (ص) است، می‌ خواهند عراق را به تصرف خود درآورده و یاد و خاطره سلسله‌ گذشتگان كفار خود را زنده كنند."

البته مقامات عراقی نه فقط تا كنون پاسخ منفی‌ به مقامات ایرانی نداده ‌اند، بلكه حاضر به همكاری و ادامه مذاكرات با مقامات ایرانی در این باره نیز شده ‌اند. البته این مذاكرات به سبب وجود ناامنی در عراق به تعویق افتاده است. اما مقامات عراقی اطمینان داده ‌اند كه به حرف‌‌های مغرضانه برخی رسانه ‌های عربی گوش نخواهند داد و با كمك ایرانیان، میراث فرهنگی خود را كه مشتركات زیادی با ایرانیان دارد، بازسازی و زنده خواهند كرد.


طاق کسری (تاق خسرو) یا ایوان مدائن، کاخ پادشاهان ساسانی در شهر «اسبانبار» در ساحل خاوری رود دجله و از مهم ترین سازه ‌های دوران ساسانیان است، محلی که در شهر مدائن در 35 كیلومتری جنوب بغداد کنونی در استان دیاله که از استان‌های مرزی و شرقی عراق است، قرار گرفته است.

بیشتر گمان می‌ شد که طاق کسری در تیسفون جای‌ دارد، ولی تیسفون، اسبانبر و چند شهر کوچک دیگر مانند بغداد، روی هم شهرگان یا مدائن را تشکیل می‌ دادند. طاق اصلی این کاخ، بلندترین طاق خشتی ساخته شده به دست انسان است. بلندای این طاق 35 متر، پهنایش 25 متر و درازایش 50 متر است.

بنا بر آنچه در نوشتار پهلوی خدای‌ نامگ آمده ‌است، این کاخ به دستور شاپور اول ساخته ‌شده ‌است.

بسیاری نیز ساخت این کاخ را به نوشیروان بزرگ، شاه مشهور و مقتدر ساسانی نسبت می‌دهند.

برخی نیز اینچنین می‌گویند که تاریخ ساخت این بنا، به زمان اشكانیان باز می‌‌گردد كه در زمان ساسانیان به دستور انوشیروان ساسانی بازسازی و توسعه یافته است.

گفتنی است شیوه معماری این بنا پارتی است.

مدائن در حقیقت همان تیسفون، پایتخت سلسله ساسانی است كه با حمله اعراب و تصرف آن به دست آنها، به مدائن تغییر نام یافت.

این شهر در روزگار خود، از چنان زیبایی‌ ای برخوردار بود كه اعراب ساده سپاه اسلام وقتی آن را فتح كردند، به چنان حیرتی دچار شدند كه گفتند تیسفون همان بهشت موعودی است كه پیغمبر وعده ‌اش را به ما داده بود !

پس از آن، این شهر تبدیل به تل ویرانه ‌ای شد كه زیبایی گذشته خود را هرگز باز نیافت.

این كاخ پس از حمله اعراب، به كلی نابود شد و جز ویرانه ‌های طاق آن كه ارتفاعی در حدود 70 متر دارد و شماری از دیوارهای كاخ هیچ چیز باقی نماند.

در گذر زمان، شهر پویایی خود را باز یافت. قرن‌ها بعد، این مكان به یك تفرج‌گاه زیبا برای مردم تبدیل شد كه همه ساله پذیرای خیل عظیمی از مردم عراق بود كه با وجود هوای بسیار خوش و باغ ‌های وسیع به آنجا سفر كرده و وقت خود را در كنار بقایای طاق كسری و دیوارهای اطراف آن می‌ گذراندند.

مردم عراق و اعراب منطقه از این بنا نه به سبب پیشینه تاریخی، بلكه به علت سندیت اسلامی آن مبنی بر اینكه روزی كه پیامبر اسلام (ص) به دنیا آمد، طاق بلند آن شكاف خورد، از آن یاد می‌ كنند.

طاق کسری بقایای تالار بزرگ عهد ساسانی در محل تیسفون، عراق کنونی، که جزء کاخ سلطنتی بزرگ معروف به ایوان کسری بوده ‌است؛ طول و عرضش را به ترتیب حدود 365 و 275 متر تخمین زده‌اند. این ایوان در محله جنوبی تیسفون موسوم به اسفانبر یا اسانبر واقع بود.

در مجاورت طاق، چهار دسته ویرانه مشاهده می‌شود که جالب‌ ترین آنها تلّی است معروف به حرم کسری؛ این ویرانه ‌ها جزء ایوان کسری بوده ‌است. به فاصلهٔ حدود ۴۶۰ متری جنوب شرقی طاق، بقایای ساختمان ‌هایی مشاهده می‌شود که تا گوشهٔ دیوار معروف به بستان کسری، که شاید حصار باغ وحش بوده ‌است، امتداد دارد.

در فاصله حدود 190 متری جنوب غربی بستان، تلی به ارتفاع 6 الی 5/ 7 متر واقع است که قاعده ‌اش چهارگوش است. معروف به تل‌ الذهب (تل طلا) یا خزانهٔ کسری است و آن ظاهراً در اصل بنای واحدی بوده که خسرو پرویز برای خزائن خود ساخته بوده ‌است.

طاق کسری که بزرگ‌ترین و بی  نظیرترین یادبود عظمت گذشته تیسفون است، در وسط ویرانه‌‌های مدائن قرار دارد.

فردوسی پاکزاد و تاق خسروان

فردوسی در شاهنامه خود پس از اشاره به داستان ساخت این بنای باشکوه، چنین می‌گوید که در برابر ایوان تیسفون، پرده بسیار مجللی آویزان شده بود جواهرنشان که پس از یورش اعراب توسط مهاجمان، قطعه قطعه و میان آنها تقسیم شد.

هنگامی که کاخ تسیفون برپا بود، در روز بار عام، شاهنشاه روی تخت طلای خود می‌نشست و چون تاجی که باید برسر بگذارد، بسیار سنگین بود، آن را به زنجیری از طلا در بالای سر شاهنشاه از بالای طاق، طوری آویزان می‌‌کردند که در بالای سر وی قرار گیرد. (همین کارها را در همین اواخر برای پادشاهان قاجاریه انجام می‌ دادند و این نشانه این است که این رسوم، از دهان به دهان تا دوره ‌های جدید ادامه یافته ‌است)

سپس اعیان و طبقات مختلف امپراتوری در بیرون پرده، صف می‌‌کشیدند و طی مراسمی، پرده را کنار می‌‌زدند و شاهنشاه ایران باشکوه و جلال مخصوصی روی تخت خود پدیدار می‌گشت و به طبقات مختلف بار می‌ داد.



 

حسن باهری بازدید : 349 چهارشنبه 07 مهر 1389 نظرات (0)

اگر این نظریه را بپذیریم که تاریخ را حاکمان ، زورمداران و زراندوزان می سازند،صفحات تاریخ مشحون از نام دیوانگان تاریخ سازاست.

یکی از همین جانوران ،متوکل خلیفه عباسی است که احیانا به نوعی بیماری سادیسم مبتلا بود .درصفحه۱۰۸ ترجمه تاریخ عرب نوشته فیلیپ حتی می خوانیم:

" گاه فرمودی شیری را در مجلس یله کردندی،یا ماری را درآستین نگون بختی افکندی وچون اورا زخم زدی به تریاق مداوا نمودی!در بسیاری اوقات به فرموده وی سبوهای پر ازکژدم(عقرب)به مجلس آورده می شکستندو آن جانوران پراکنده شده هیچ کس رایارای حرکت نبود."

در روایتی دیگرآمده است که این خلیفه (که خودراجانشین پیامبر"ص"می نامید)۴۰۰۰زن صیغه داشت وبا همه آنها نیز همخوابه شده بود. 

خلافت بغداد از زمان متوکل رو به افول و زوال نهادتاسرانجام به دست هلاکو برچیده شد...

 منبع:یعقوب لیث - باستانی پاریزی

حسن باهری بازدید : 340 دوشنبه 05 مهر 1389 نظرات (0)

در سوم دیماه ۱۲۹۷ برای اولین بار در شهر تهران شناسنامه‌ای برای یک نوزاد دخترصادر می شود که نام “فاطمه ایرانی” را بر خود دارد، گزینش این ترکیب از یک سو ریشه در عمق اعتقادات مذهبی مردمان این مرز و بوم داشته و از سوی دیگر حکایت از اصالت  تعلق خاطر مردم مابه سرزمین ایران دارد به خودی خود نقطه عطفی در آغاز یک حرکت بنیادین است.

ثبت احوال در گذر تاریخ
در آستانه سال
۱۳۰۰ زمانی که کشور در تدارک ایجاد شالوده های دیوانسالاری وپی ریزی نظام اداری بود در کنار شکل گیری نهادهایی چون نظمیه، عدلیه، بلدیه و… اداره سجل احوال نیز پا به عرصۀ حیات اداری گذاشت. در شهریور ماه ۱۲۹۵ هجری شمسی تصویب نامه‌ای مشتمل بر ۴۱ ماده راجع به آمار وثبت احوال به تصویب هیأت وزیران رسید ولی تا دیماه ۱۲۹۷ اجرایی نشد.
در سال
۱۲۹۷ ثبت احوال در تهران در وزارت داخله (کشور ) تأسیس شد و بتدریج در سایر نقاط کشور توسعه یافت. در ۱۳۰۳ آیین نامه‌ای مفصل راجع به احصائیه و جمع آوری آمارهای گوناگون به تصویب هیأت وزیران رسید ادارۀ ثبت احوال در آغاز “سجل احوال ” نامیده می‌شد و گاهی تحت نظر شهرداری و گاهی از ادارات وزارت کشور محسوب می‌شد. درسال ۱۳۰۷ ادارۀ مزبور به نام “ادارۀ احصائیه وسجل احوال کل مملکتی” نامیده شد . در سال ۱۳۱۰ آموزشگاهی اختصاصی برای تربیت آمارگر تأسیس شد.

 

در ۱۳۱۶ نام ادارۀ مذکور به “ادارۀ آمار وثبت احوال” تغییر داده شد. در خرداد ۱۳۱۸ قانون سرشماری به تصویب مجلس شورای ملی رسید و از آن تاریخ تا شهریور ۱۳۲۰ در ۳۵ شهر سرشماری به عمل آمد. در سال ۱۳۳۷ وظایف ادارات آمار وثبت احوال از یکدیگر تفکیک و تشکیلات فعلی ثبت احوال به نام” اداره کل ثبت احوال ” نامیده شد.

 

درست از همین زمان بود که امور آمار وسرشماری نفوس از دایرۀ عملکرد “اداره کل آمار وثبت احوال ” ( اداره احصائیه وسجل احوال ) جدا شد. ادامۀ اصلاحات نهایتاً منجر به شکل گیری گستردۀ سازمان ثبت احوال شد که با تغییراتی امروزه عهده دار وظایف مهمی در عرصۀ مسئولیت‌های حاکمیتی نظام قلمداد می‌شود.

منبع خبر: آخرین نیوز

حسن باهری بازدید : 625 دوشنبه 05 مهر 1389 نظرات (0)

«اگر عمر زمین می توانست فقط در یک سال خلاصه شود ماه اول بکلی خالی از حیات بود .انسان در ظهر روز 31دسامبر(آخرین روزاز سال میلادی)پابه عرصه وجود نهاده وخط در کمتر از یک دقیقه قبل اختراع شده است .حضرت مسیح در 22ثانیه پیش زاده شده وامریکا فقط شش ثانیه قبل کشف شده است . این ارقام نشان می دهد که انسانیت هنوز درآغاز راهست واز شروع تاریخ خویش فاصله زیادی پیدا نکرده است .»

تاریخ درترازو-عبدالحسین زرین کوب 

مطالعه این کتاب با ارزش وخواندنی را که توسط انتشارات امیر کبیرودر 323صفحه به چاپ رسیده است به همه علاقمندان تاریخ توصیه می کنم.  

حسن باهری بازدید : 476 یکشنبه 04 مهر 1389 نظرات (0)

کتاب یعقوب لیث اثرارزنده دکتر ابراهیم باستانی پاریزی است که تاکنون بارها تجدید چاپ شده است.این اثر  علاوه بر پرداختن به زندگی یعقوب لیث صفاری بنیانگذار نخستین دودمان ایرانی پس از اسلام حاوی نکات باارزشی درخصوص تاریخ سیاسی اجتماعی وفرهنگی خطه سیستان می باشد.این کتاب در ۴۰۰صفحه و۲۳فصل توسط نشرچکامه به زیورطبع آراسته شده است.نویسنده فرزانه کتاب درخلال نکات ذی قیمت تاریخی حکایت های شیرین ودلنشینی از جوانمردی عیاران را نقل می کند که به جذابیت وگیرایی آن می افزاید.ضمن نقل یکی از این حکایات دلنشین مطالعه این اثر را به همه دوستان توصیه می کنم:

«در شهرحلب درمیان کاروانسرایی که مال بسیار درآنجابود چاهی بود عمیق که آب از آن می کشیدند.در کنارکاروانسرا حمامی بود. یکی از عیاران حلب  نقبی از گلخن حمام به جانب کاروانسرا زدوسراز آن چاه بدرکرد.دردل شب که درکاروانسرا رابسته بودندوقفل گران برآن زده عیاری با دستیاران خود به آن نقب درآمدوازآن چاه بالا آمدوحجره ای راکه مال بسیار درآن بوداز نقدوجنس خالی کردواز قعر چاه به دربرد.

صبح روز بعدغوغا ازکاروانسرابرآمدوشوری درشهرافتادکه مال وافزارازفلان کاروانسرابرده اند. مردم شهرروی بدانجا نهادندوداروغه وعسسان شهرجمع آمدندوملاحظه کردندکه در کاروانسرامضبوط بوده واین نقد وجنس هم ازدرون غایب شده .متحیرماندند .درآخررای همه برآن قرارگرفت که این کارکاروانسرادار وفرزندان اوست.

وی پیری بود امین که مستاجر آن کاروانسرابود اورا با فرزندان گرفتند وبر درکاروانسراآغازشکنجه کردندومردم شهر آنجا گردآمدند.هرچند پیروفرزندان زاری می کردندکسی پروای ایشان نمی کرد.آن عیارکه این کارکرده بودبابعض دستیاران خویش درآن مجمع حاضر بود.باخودگفت ازجوانمردی نباشدکه این گناه من کرده باشم ودیگران عذاب کشند.پس گام پیش نهاد وبانگ بر عسسان زدکه دست ازین بیگناه وفرزندانش بردارید که ایشان رادر این کاردخلی نیست واین کاراز من صادرشده است. گفتند این مال راچه کردی؟گفت :هم دراین کاروانسراست ودرقعرچاه پنهان است رسنی(طناب) بیاوریدتا برمیان بندم وبه چاه روم ومالها رابالا بیاورم.چون این بگفت غریو ازآن جمع برآمدومردم اورا بدان جوانمردی آفرین گفتند.

جوان به آن چاه اندرشدورسن از میان گشاده ازآن نقب که به حمام بود بیرون رفت.چون انتظاراز حدگذشت عسسان کسی به چاه فروفرستادند.آنکه به چاه رفت از قعر آن فریادبرآورد که اینجا کس نباشد جز یک نقب. 

آری آن عیار غریب کاری کرد هم خودگریخت هم مال رابرد و هم بیگناهان را خلاص کرد. »   

  

اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 8
  • کل نظرات : 1
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 0
  • آی پی دیروز : 1
  • بازدید امروز : 2
  • باردید دیروز : 1
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 3
  • بازدید ماه : 21
  • بازدید سال : 82
  • بازدید کلی : 6,451